مقالات آرشیو خبر ها
بابا، ترزگه که بود ؟

بابا، ترزگه که بود ؟

گِبری اولیورو در متنی زیبا از بزرگی داوید ترزگه و افتخار آفرینی های او در یوونتوس می گوید .

پسرم می پرسد ; بابا، ترزگه کی بود ؟ و من این را به او گفتم :

گبری، ترزگه کسی بود که تو دوست داشتی مثل او باشی. کسی بود که من دوست داشتم مثل او باشم. کسی که هر بچه عشق فوتبالی دوست داشت مثل او باشد . ترزگه یه گلزن بود. چه شغل خوبی، مگر نه ؟ خیلی خوب به نظر می رسد . شغل شما چیست ؟ من گل می زنم !

دیوید یه متخصص بود : او گل می زد. خیلی خیلی . همه جور گلی: چپ، راست، بالا، با هد، از فرصت طلبی، زودتر از انتظار، زاویه مخالف، کنج . دور از دروازه خیلی تاثیر گذار نبود : انگار که خیلی اونجاها راحت نبود ؛ مثل یه شیر رام توی سیرک . اما وقتی می رفت در محوطه جریمه، ُخب آنجا بود که تغییر می کرد : تبدیل به یه قهرمان مطلق می شد که قادر بود هر کار فنی با هر درجه سختی و زیبایی را به نمایش بگذارد .

دیوید از قبل متوجه می شد توپ کجا می رود و گاهی اوقات این توپ بود که متوجه می شد دیوید کجا می خواهد برود . آنهایی که متوجه نمی شدند، اگر کسی چیزی متوجه نمی شد آن معمولا مدافعان حریف بودند : جا می ماندند ، گول می خوردند، پیش بینی می شدند، رَد می شدند، شکست می خوردند .

درست است ، دیوید در یک یووه بزرگ بازی می کرد. همراهانی داشت که می توانستند به خوبی او را تغذیه کنند و دستش را بگیرند . اما بعضی وقتها سانتر، سانتر نبود بلکه یه "دعا " بود. توپی بود که برای دیوید فرستاده می شد با این اُمید که او آن را تبدیل به گل کند . و معمولا ترزگه این دعا را اجابت می کرد.

اما یه دفعه فوتبال عوض شد و مهاجم کلاسیک از مد افتاد . بجاش شماره 9 کاذب آمد، مهاجم دونده آمد ، مهاجمی که در عقب مشارکت می کند و به هافبک ها کمک می کند . مثلا زیبا و قشنگ . اولترا مدرن ! اما برای من، گبری، جذابیتهای فوتبال همان حداقل های مشخصی است که از اول وجود داشته : دروازه بانی که که منجی می شود ، مهاجمی که گل می زند .

چیزهایی که به تو قوت قلب می دهند ، برگشت به قطعیت ها . من شماره 9 را دوست دارم ، حتی اگه 17 بپوشد ، خصوصا وقتی همیشه گل بزند ، با یا بدون کمک هم تیمی هایش . ترزگه از یک متری به عنوان فرصت طلب تررین مهاجم ضربه می زد یا با یه ضربه حساب شده شاهکار درست می کرد یا ممکن بود گلی بزند که بازی را از یه حالت بیخود و آشغال به یک جنگ تمام عیار بین خود و مدافعان حریف تبدیل می کرد .

گبری ، اگر ترزگه بود ، انگار تیم بازی را درحالی شروع می کرد که 1-0 جلو است . مسئله خیلی نادری که شامل بازیکنهای خیلی کمی در دنیای فوتبال می شود . برای همین است که به او می گفتند " ترزگل ... "
«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
سهیل شناس خوش
سهیل شناس خوش«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: